یه کار خیر!

ساخت وبلاگ

یک سال و نیمه با آقوی مهندس تلاااش کردیم سبب یک کار خیر بشیم اما هی نمیشد!

یبار پسر نبود

یبار دختر نبود

یبار دختر بود، خسته بود

یبار پسر بود، آقوی همسر نتشو چک نکرد و منم اس ندادم و به نت اکتفا کردم، پسر رفت!

یبار دختر بود، پسر مرخصی ندادن

خلااااصه! اینقد بود و نبود شد که دیگه برای خودمم معین شده بود اینا اصلا قسمت هم نیستن!

تااینکه این تعطیلات آخر هفته و عذای حسینی که معمولا همه ی مردم به شهر و دیارشون برمیگردن پیش اومد و یهو به دلم افتاد از همسر بپرسم دوست هست یا نه؟! که بود و دوست منم بود و قرار گذاشتیم!

ادامه مطلب
غروب جمعه -__-...
ما را در سایت غروب جمعه -__- دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 72mohandes5 بازدید : 48 تاريخ : سه شنبه 4 آبان 1395 ساعت: 20:14